ترجمه مقاله

شعوب

لغت‌نامه دهخدا

شعوب . [ ش َ ] (ع اِ) مرگ . (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). مرگ (و آن علم است مَنیّت را و گاه الف و لام درآید او را). (از منتهی الارب ) (آنندراج ). غیرمنصرف است برای علمیت و تأنیث . (از اقرب الموارد) : آه از درد این شَعوب که دلهای جهانیان را شُعوب اندوه و سوگواری ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 452).
ترجمه مقاله