ترجمه مقاله

شع

لغت‌نامه دهخدا

شع. [ ش َع ع ] (ع مص ) پراکنده کردن شتر بول خود را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کمیز انداختن شتر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || پراکنده افتادن بول . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || از هر طرف ریختن غارت را بر گروهی . || متفرق شدن و پریشان گشتن قوم . || شتافتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعجیل کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله