ترجمه مقاله

شغاد

لغت‌نامه دهخدا

شغاد.[ ش َ / ش ُ ] (اِخ ) نام برادر رستم . (ناظم الاطباء). نام برادر رستم زال بود که رستم را با رخش در چاه انداخت و خود هم به یک تبر رستم کشته شد. (برهان ) (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) :
بجز کام و آرام و خوبی مباد
ورا نام کردش سپهبد شغاد.

فردوسی .


نه رستم که پایان روزی بخورد
شغاد از نهادش برآورد گرد.

سعدی .


ترجمه مقاله