ترجمه مقاله

شغف

لغت‌نامه دهخدا

شغف . [ ش َ ] (ع مص ) رسیدن دوستی مر غلاف دل کسی را، و کذا: شغفه المرض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61) (از تاج المصادر بیهقی ) (از غیاث اللغات ). قوله تعالی : قد شغفها حباً (قرآن 30/12)؛ ای دخل حبه تحت شغافه ؛ فراگرفت وی را دوستی او. || آراسته شدن مال برای کسی و پس دوست داشتن وی آن مال را. (از ناظم الاطباء). || رسیدن چیزی در پرده ٔ دل . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ). || رسیدن بیماری پرده ٔ دل کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله