ترجمه مقاله

شفشاهنگ

لغت‌نامه دهخدا

شفشاهنگ . [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ) شفشاهنج . (ناظم الاطباء) (ازبرهان ) (از غیاث اللغات ). شفتاهنج . شفتاهنگ . شاید از شفشه به معنی شوشه و آهنگ به معنی کشنده . (یادداشت مؤلف ). شفشاهنج . (از فرهنگ جهانگیری ) :
ز زخم ناوک مژگان او بود هر شب
بسیط چرخ مشبک بسان شفشاهنگ .

نجیب الدین جرفادقانی (از جهانگیری ).


کوه محروق آنک و چون زر به شفشاهنگ در
دیو را زو در شکنجه ٔ حبس خذلان دیده اند.

خاقانی .


|| حلاج . || کمان حلاجی . || مشته ٔ حلاجی یعنی چوبی که در وقت پنبه زدن بر زه کمان میزنند. || شاخسار. (ناظم الاطباء) (از برهان ).
ترجمه مقاله