ترجمه مقاله

شقیص

لغت‌نامه دهخدا

شقیص . [ ش َ ] (ع اِمص ) شراکت و انبازی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (ص ، اِ) اسب نیکو. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اسب بسیاررو. (مهذب الاسماء). || تعجیل و سرعت . || دویدگی اسب . || حصه و بهره و نصیب . (ناظم الاطباء). جزئی و بهری از مالی خاصه غیرمفروز. (یادداشت مؤلف ). || شریک . انباز. (ناظم الاطباء): هو شقیصی ؛ ای شریکی فی شقص من الارض ؛ اوشریک من است در قطعه ای از آن زمین . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انباز. (آنندراج ). شریک . سهیم . انباز. (یادداشت مؤلف ). || اندک از بسیار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله