ترجمه مقاله

شلاقی

لغت‌نامه دهخدا

شلاقی . [ ش َل ْ لا ] (ص نسبی ) منسوب به شلاق . || قسمت باریک تر تنه ٔ درخت تبریزی و سپیدار که در نجاری و خرپاکوبی متداول است و از لحاظ قطر میان تیر و دستک واقع میشود. || (اصطلاح بنایی ) پرتاب کردن گچ با دست و جز آن در میان درزی که دست در آن نتوان کرد. (یادداشت مؤلف ). || در تداول عوام ، تند. سریع: شلاقی برو و برگرد. (یادداشت مؤلف ).
- شلاقی رفتن ؛ به سرعت تمام رفتن . تند و تیز حرکت کردن . بسرعت . چاپاری : شلاقی خود را به رفقا رسانید. (فرهنگ فارسی معین ). بسرعت و بعجله کاری را به انجام رسانیدن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
ترجمه مقاله