ترجمه مقاله

شلق

لغت‌نامه دهخدا

شلق . [ ش َ ] (ع مص ) به تازیانه زدن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || جماع کردن . || به درازا شکافتن گوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درازا شکافتن بینی را. (از اقرب الموارد). || رها کردن تیر از اسلحه ٔ آتشی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله