ترجمه مقاله

شلل

لغت‌نامه دهخدا

شلل . [ ش َ ل َ ] (ع مص ) مصدر بمعنی شَل ّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شل شود. || مثل ، در دعا گویند: لا شلل و لا شلال ؛ یعنی تباه مباد دست تو. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به شلال شود. || درباره ٔ کسی که خوش تیر اندازد و خوب نیزه زند، گویند: لا شللاً و لا عمی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله