ترجمه مقاله

شلیک

لغت‌نامه دهخدا

شلیک . [ ش ِل ْ لی ] (اِ) تخلیه ٔ اسلحه ٔ آتشی و رها کردن تیر آن . (ناظم الاطباء). گشاد. افکندن تیر از سلاحی آتشی چون تفنگ و توپ .
- شلیک کردن ؛ گشاد دادن یعنی انداختن تفنگ و توپ و امثال آن . (یادداشت مؤلف ).
|| گاه بمعنی حرکت و سر و صدای ناگهانی و شدید خاصه در مورد خنده (شلیک خنده ) نیز استعمال میشود. (فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلیک خنده ؛ خندیدن به صدای بلند و ممتد فردی یا جمعی : شلیک خنده ٔ آنها به گوش می رسید.
ترجمه مقاله