ترجمه مقاله

شمارگاه

لغت‌نامه دهخدا

شمارگاه . [ ش ُ ] (اِ مرکب ) موقف . مقام . (یادداشت مؤلف ). || دفترخانه . (ناظم الاطباء). || دیوان محاسبات . (یادداشت مؤلف ). آخرین محکمه ٔ قضاوت . (ناظم الاطباء) : کاشکی تا من خاک بودمی ... و مرا به شمارگاه نیاوردندی . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 466). رجوع به شمارکار شود. || موقف در قیامت . آنجا که حساب پرسند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله