ترجمه مقاله

شمسون

لغت‌نامه دهخدا

شمسون . [ ش َ ] (اِخ ) رومی عابد. از نسل دان بن یعقوب ؛ از کسانی که مردم مصر را به دین حضرت ابراهیم (ع ) دعوت کرد. وی مردی صاحب قوت بود و کسی در آن عصر با وی به قوت بسنده نبود. چون مردم شهر دعوت او را اجابت نکردند، او با ایشان به جنگ پرداخت و سلاح او استخوان شتری بود و خداوند از آن استخوان طعام و شراب مهیا می کرد. اهل شهر به دستیاری زنش او را بند کردند، ولی خدا او را خلاص داد و بر دشمنان پیروز گردانید. (از تاریخ گزیده ص 66و 79). رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود.
ترجمه مقاله