ترجمه مقاله

شمل

لغت‌نامه دهخدا

شمل . [ ش َ م َ ] (ع مص )باد شمال رسیدن چیزی یا کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || رسیدن کار به همه افراد و فراگرفتن ایشان را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رسیدن خیر و شر (از باب سمع است ). رسیدن خیر شمل باشد و رسیدن شر از باب افعال «اشمال ». (منتهی الارب ). || قبول کردن ماده شتر بار را و آبستن شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آبستن شدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || پنهان کردن شتران شتر کسی را و درآمدن آن شتر در آن گله . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله