ترجمه مقاله

شناس درآمدن

لغت‌نامه دهخدا

شناس درآمدن . [ ش ِ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) به سابقه ٔ معرفتی که بوده است وقوف یافتن . اطلاع بر معرفت قبلی یافتن . دانسته شدن که آشناست . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله