ترجمه مقاله

شنظب

لغت‌نامه دهخدا

شنظب . [ ش ُ ظُ ] (ع ص ) مرد درازبالا و نیکوصورت . (منتهی الارب ). دراز نیکوخوی . (از اقرب الموارد). || (اِ) هر آب کند که در آن آب باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شناظب . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) موضعی است به بادیه . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله