ترجمه مقاله

شهب

لغت‌نامه دهخدا

شهب . [ ش ُ هَُ ] (ع اِ) ج ِ شِهاب :
شهب همچو افکنده از نور نیزه
و یا چون ز چرخی رها گشته حَبْلی .

منوچهری .


می ربودند اندکی زان رازها
تا شهب میراندشان زود از سما.

مولوی .


رجوع به شِهاب شود. || سه شب از هر ماه . واحد آن شِهاب است . (از منتهی الارب ). لیالی البیض . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله