ترجمه مقاله

شهروان

لغت‌نامه دهخدا

شهروان . [ ش َ رَ ] (اِخ ) شهربان . شهراوان . شهرابان . بلده ای است بنواحی خالص . (یادداشت مؤلف ). نام شهری بوده بر لب دجله ٔ بغداد و واسط و آنرادر قدیم دسکره مینامیده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ).رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 264 و دسکرة شود.
ترجمه مقاله