ترجمه مقاله

شهید

لغت‌نامه دهخدا

شهید. [ ش َ ] (اِخ ) (امیر...) لقبی است مسعود غزنوی را که پس از مرگ به وی دادند. (یادداشت مؤلف ) : امیر شهید مسعود (ره )، عبدالجبار پسر خواجه احمد عبدالصمد را برسالت گرگان فرستاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393). گفتم : کیست از او شایسته تر بروزگار امیر شهید (ره ). (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 336). پس از تاریخ سلطان شهید مسعود بازگردم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 392). امیرم مودود به دینور پرشور رسید و کینه ٔ سلطان شهید بازخواست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 336).
ترجمه مقاله