ترجمه مقاله

شهی

لغت‌نامه دهخدا

شهی . [ ش َ هی ی ] (ع ص ) مرد خواهان و آزمند. (منتهی الارب ). شهوان . یقال : رجل شهی ؛ ای شهوان . (اقرب الموارد). رجوع به شهوان شود. || لذیذ. (از اقرب الموارد): شی ٔ شهی ؛ چیز لذیذ. (از اقرب الموارد).
- شی ٔ غری شهی ؛ چیزی که چشم به دیدن وی مشتاق است . (ناظم الاطباء).
|| مرغوب . (منتهی الارب ). مشتهی . (اقرب الموارد).
- طعام شهی ؛ طعام مرغوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله