ترجمه مقاله

شوع

لغت‌نامه دهخدا

شوع . [ ش َ ] (ع مص ) ژولیده موی شدن سرکسی : شَوُع َ رأسُه ُ شَوْعاً. قاله ابوعمرو، و القیاس شَوِع َ کسَمِعَ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ساعتی از شب گذشتن . (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله