ترجمه مقاله

شوکه

لغت‌نامه دهخدا

شوکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) ناوچه ٔ آهنی باشد که زر و سیم گداخته را در آن ریزند تا شوشه شود. (برهان ) (جهانگیری ) (از ناظم الاطباء) :
بجنبانم عَلَم چندان در آن دو گنبد سیمین
که سیماب از سر حمدان فروریزد در آن شوکه .

عسجدی .


ترجمه مقاله