شکار گردیدن
لغتنامه دهخدا
شکار گردیدن . [ ش َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) شکار شدن . (یادداشت مؤلف ). مغلوب گشتن :
اکنون شکار آن مژه گردید شیخ شهر
شهباز ما کبوتر یاهو گرفته است .
و رجوع به شکار گشتن و شکار شدن شود.
اکنون شکار آن مژه گردید شیخ شهر
شهباز ما کبوتر یاهو گرفته است .
خان آرزو (از آنندراج ).
و رجوع به شکار گشتن و شکار شدن شود.