ترجمه مقاله

شکافاندن

لغت‌نامه دهخدا

شکافاندن . [ ش ِ / ش َ دَ ] (مص ) شکافانیدن . دریدن . پاره کردن . (یادداشت مؤلف ).
- شکافانده شدن ؛ دریده شدن . پاره شدن :
ز شادی همی در کف رودزن
شکوفه شکافانده شد از شکن .

اسدی .


و رجوع به شکافانیدن و شکافتن شود.
ترجمه مقاله