ترجمه مقاله

شکرآویز

لغت‌نامه دهخدا

شکرآویز. [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) گوشه و سر دستار که از پشت سربه میان دو کتف می آویخته اند. (فرهنگ فارسی معین ). ظاهراً شمله و علاقه و دستار و آویزیست از عمامه که درپشت سر آویخته شود به رسم خراسانیان قدیم و بعضی سلاطین صفویه و هندوان کنونی ، و این علامت بزرگی ِ دارنده است ، چنانکه فرآویز ریشه ٔ دستار باشد. (مقدمه ٔ دیوان حافظ چ قزوینی ص قکد). || زیادت دهانه ٔ آستین است که بعضی قبایل ایرانی از جمله کردان آویخته دارند و بلندی آن دلیل بلندی مقام دارنده است و گاه تا زمین رسد. و گاه بلندتر از آن نیز باشد که برگردانیده به کتف افکنند. (یادداشت مؤلف ) :
ترا رسد شکرآویز خواجگی گه جود
که آستین به گریبان عالم افشانی .

حافظ (از آنندراج ).


ترجمه مقاله