ترجمه مقاله

شکرهنج

لغت‌نامه دهخدا

شکرهنج . [ ش َ ک َ هََ ] (اِ مرکب ) شکرهنگ . خارخسک . (ناظم الاطباء). معرب شکرهنگ است که خسک باشد و آن خاری است سه پهلو و به این معنی بجای «ر»، «و» هم آمده . (برهان ) (آنندراج ). شکوهنج . به فارسی خسک است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
ترجمه مقاله