شکرپا
لغتنامه دهخدا
شکرپا. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (ص مرکب ) به معنی لنگ و آنکه لنگی داشته باشد. (غیاث ). به معنی لنگ است . (آنندراج ) :
دویدن خواست پیش از حور رضوان بهر نظاره
دل حوران به پابوسی شکرپا کرده رضوان را.
سخنورا چه کنم وصف لفظشیرینت
قلم شکرپا گردد ز غایت رفتار.
آن شکردوست خویش را به دعا
از خدا خواسته ست شکّرپا.
دویدن خواست پیش از حور رضوان بهر نظاره
دل حوران به پابوسی شکرپا کرده رضوان را.
امیرخسرو (از آنندراج ).
سخنورا چه کنم وصف لفظشیرینت
قلم شکرپا گردد ز غایت رفتار.
امیرخسرو (از آنندراج ).
آن شکردوست خویش را به دعا
از خدا خواسته ست شکّرپا.
ابوالبرکات منیر (از آنندراج ).