ترجمه مقاله

شکر

لغت‌نامه دهخدا

شکر. [ ش ُ ] (ع مص ) سپاس داشتن و ثنای نیکو گفتن خدای و هر محسن رابر احسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سپاس و ثنا گفتن منعم را به نعمت او، و آن برای خدای تعالی و هر منعمی بکار رود ولی حمد مخصوص خداست . (از یادداشت مؤلف ). و قیل لایکون الشکر الا عن ید. (ناظم الاطباء). سپاسداری کردن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ص 62) (تاج المصادر بیهقی ). سپاس داشتن خدای را و ثنای نیکو گفتن مر او را و بجا آوردن آنچه را که واجب گردانیده از اطاعت و ترک معصیت ، و شکرت لﷲ افصح از سایر می باشد. (ناظم الاطباء). سپاس و ثنا گفتن منعم را به سبب حصول نعمت از او، و آن دلالت کند بر تعظیم منعم به سبب انعام ، خواه به زبان و خواه به قلب و خواه به ارکان و جوارح یعنی دست و پا. (غیاث ). || پاداش دادن خدای بنده را. (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || قبول کردن کاری . || راضی بودن از کسی ، گویند: شکر اﷲ سعیه ؛ ای قبل عمله و رضی عنه . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بسیار شدن شکیر درخت . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله