شکسته زبانیلغتنامه دهخداشکسته زبانی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ زَ] (حامص مرکب ) حالت و صفت شکسته زبان . لثغت . لکنت . ادای حروف از غیر مخرج اصلی آنها. (یادداشت مؤلف ).رجوع به شکسته زبان شود.