ترجمه مقاله

شکع

لغت‌نامه دهخدا

شکع. [ ش َ ک َ ] (ع مص ) دردمند شدن و بسیار گردیدن بانگ و فریاد آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بنالیدن بیمار. (المصادر زوزنی ) دردمند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || به خشم شدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خشمگین شدن .(تاج المصادر بیهقی ). || بسیار دانه گردیدن کشت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله