ترجمه مقاله

شکفت

لغت‌نامه دهخدا

شکفت . [ ش ِ ک ِ ] (مص مرخم ، اِمص ) اسم از شکفتن . تعجب . عجب . شگفت . حیرت . (ناظم الاطباء).عجب . تعجب . (از برهان ). تعجب . (غیاث ). و صاحب غیاث اللغات افزاید که : «در سراج نوشته که شکفت به کسرتین و کاف عربی بمعنی تعجب و به ضمتین بمعنی واشدن گل وبه هر دو معنی به کاف فارسی شهرت دارد...» عجب باشد. (آنندراج ) (انجمن آرا). شکفت صورت دگرگون شده ٔ شگفت از مصدر شگفتن است . رجوع به شگفت و شگفتن در همین لغت نامه شود. || آشفتگی . (از ناظم الاطباء). || (ص ) هر چیز عجیب و غریب . (ناظم الاطباء)(برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || متعجب . (غیاث ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله