ترجمه مقاله

شکی

لغت‌نامه دهخدا

شکی . [ ش َ کی / ش َک ْ کی ] (اِخ )نام شهری در شروان . (ناظم الاطباء). شهری در مشرق ماوراء قفقاز که در کتب تاریخ مکرر ذکر آن آمده و آن اکنون تابع جمهوری آذربایجان شوروی است . (فرهنگ فارسی معین ). نام شهری در شروان که طبق عهدنامه ٔ گلستان از ایران مجزا و به روسیه ٔ شوروی منضم گردید (سال 1228 هَ . ق .). سماق شکی ، ظاهراً منسوب بدانجاست ، و امروز با یای مخفف تلفظ کنند. (یادداشت مؤلف ). ناحیتی است [ به حدود اران ] آبادان و بانعمت درازای وی مقدار هفتاد فرسنگ است و اندر وی مسلمانان اند و کافرانند و ده مبارکی و شهر سوق الجبل و سنباطمان از شکی است . (حدود العالم ) : آن اعمال و ولایتها را چون شروان و شکی و دیگر اعمال به نان پاره بدیشان داد تا آن ثغر مضبوط ماند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 95).
- سیب شکی ؛ سیب که در ولایت شکی بدست می آمد :
ساده زنخی چو سیب شکی
سوزانتر از آنکه ریگ مکی .

نظامی .


ترجمه مقاله