ترجمه مقاله

شیت

لغت‌نامه دهخدا

شیت . (ص ) بیمزه . تفه . بیخوا. ویر. بی نمک . شیل . بی طعم . (یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. (یادداشت مؤلف ).
- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن .
- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک در اطوار. لیت و لیوه . (یادداشت مؤلف ).
- شیت و ویر؛ بی نمک ، خصوصاً سپید. (یادداشت مؤلف ): شیربرنج شیت ؛ شیربرنج بی نمک .
ترجمه مقاله