شیدا کردن
لغتنامه دهخدا
شیدا کردن . [ ش َ / ش ِک َ دَ ] (مص مرکب ) شیفته و واله ساختن :
ناله ٔ بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی
مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند.
|| آشفته و بی خرد و دیوانه ساختن :
ای کرده قال و قیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت بعیان پیدا.
زر خرد را واله و شیدا کند
خاصه مفلس را که خوش رسوا کند.
ناله ٔ بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی
مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند.
منوچهری .
|| آشفته و بی خرد و دیوانه ساختن :
ای کرده قال و قیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت بعیان پیدا.
ناصرخسرو.
زر خرد را واله و شیدا کند
خاصه مفلس را که خوش رسوا کند.
مولوی .