ترجمه مقاله

شیدسپ

لغت‌نامه دهخدا

شیدسپ . [ دَ ] (اِخ ) نام فرزند تور. وی پس از مرگ کورنگ پادشاه زابلستان بتاج و تخت رسید و از او پسری موسوم به طورنگ متولد گردید. (یشتها ج 2 ص 196) :
از آن ماه زادش یکی شه نژاد
ببد شاد و شیدسپ نامش نهاد.

فردوسی .


ترجمه مقاله