ترجمه مقاله

شیرابه

لغت‌نامه دهخدا

شیرابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیره ٔ خشخاش . (ناظم الاطباء) (از برهان ). || مایعی که در ساقه ٔ بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی می تراود. (فرهنگ فارسی معین ). اگر ساقه یا برگ بعضی از نباتات از قبیل شنگ ، انجیر، فرفیون و شقایق را قطع نماییم مایع سفیدرنگی به نام شیرابه از آن خارج می گردد و آن در مجاری مخصوصی به نام لوله های شیرابه قرار دارد. رنگ آن اغلب سفید شیری می باشد ولی گاهی مانند شیرابه ٔ خرزهره بیرنگ و یا مانند شیرابه ٔ مامیران نارنجی است . شیرابه دارای مواد مختلفی از قبیل صمغها، چربیها، نشاسته ها، و مواد غیرقابل جذب و استخوانی شکل ، گوتاپرکا و کائوچو می باشد و قسمت اعظم آنراآب تشکیل می دهد. (گیاه شناسی ثابتی صص 181 - 183).
- لوله های شیرابه ؛ لوله هایی در برخی از گیاهان که شیرابه ٔ آنها در آن قرار دارد و ترشح می کند. رجوع به گیاه شناسی ثابتی صص 181 - 185 شود.
ترجمه مقاله