ترجمه مقاله

شیرغلط

لغت‌نامه دهخدا

شیرغلط. [ غ َ ] (اِمرکب ) فنی از کشتی گیری . (از ناظم الاطباء). نام داو از کشتی که چون حریف را بر زمین بیندازند دست و پا وشکم خود را بطوری بر زمین می چسباند که هرچند حریف زور کند پشت این کس بر زمین رسانیدن نتواند، چه شیر اصلاً به پشت نمی خوابد. (غیاث ) (آنندراج ) :
شیر غلطنده ز زور بت سیمین تن ما
شیرغلط است فن دلبر شیرافکن ما.

میرنجات (از آنندراج ).


ترجمه مقاله