ترجمه مقاله

شیرفهم کردن

لغت‌نامه دهخدا

شیرفهم کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، جزٔبجزء توضیح دادن و روشن ساختن موضوع . به مزاح ، بجای خرفهم کردن . به کنایه ، خرفهم کردن . (یادداشت مؤلف ). فهماندن با رنج و زحمت (به معنی خرفهم کردن ، منتهی به لسان مؤدب تر): «پس از دو ساعت گفتگومطلب را به او شیرفهم کردم ». (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله