ترجمه مقاله

شیروان

لغت‌نامه دهخدا

شیروان . [ شیرْ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان قوچان . حدود: از شمال به بخش باجگیران و دهستان گیفان از شهرستان بجنورد و ازباختر به شهرستان بجنورد و از جنوب به بخش مانه و از خاور به بخش حومه ٔ قوچان محدود است . کلیه ٔ آبادیهای بخش در سر راه شوسه ٔ قوچان و بجنورد واقع است . روداترک در جنوب آن جاری است . هوای بیشتر آبادیها معتدل مرطوب . اغلب آبادیها با راه شوسه به هم متصل شده اند. محصول عمده ٔ بخش ، غلات و بنشن و انگور. شغل اهالی بیشتر زراعت و گله داری و کسب و تجارت است . صنایع دستی زنان قالیچه و پلاس بافی است . ساکنان بخش طوایف از پیچرانلو، توپکانلو، زعفرانلو، میلانلو میباشند. این بخش از 8 دهستان بنام باغان ، دوین ، فل جق ، زیارت ، زوارم ، تکمران ، میلانلو، گلیان تشکیل شده که جمعاً دارای 98 آبادی بزرگ و کوچک است و مجموع نفوس آن در حدود 52489 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
ترجمه مقاله