شیروان
لغتنامه دهخدا
شیروان . [ شیرْ ] (ص مرکب ) شیربان . (یادداشت مؤلف ). نگهبان و محافظ شیر :
گشته شروان شیروان لابل شرفوان از قیاس
صورت بغداد و مصر از خیروان انگیخته .
گشته شروان شیروان لابل شرفوان از قیاس
صورت بغداد و مصر از خیروان انگیخته .
خاقانی .