ترجمه مقاله

شیرپخت

لغت‌نامه دهخدا

شیرپخت . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) روغن کنجد. (ناظم الاطباء). شیربخت : تن وی را به روغنی که اندر وی قبض نباشد چون روغن خیری و روغن شیر پخت تازه بمالند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گروهی گویند دو روز شکر سوده با روغن شیرپخت تازه می دهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ص 164). رجوع به شیربخت شود.
ترجمه مقاله