ترجمه مقاله

شیطانی کردن

لغت‌نامه دهخدا

شیطانی کردن . [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیطنت نمودن (طفل ). شوخی و ناآرامی کردن بچه . شیطنت . درجستن و فروجستن و دویدن و فریاد کردن کودک چنانکه طبع کودک است . بازیهای پر داد و فریاد کردن بچه . (یادداشت مؤلف ). || محتلم کردن . جنب ساختن :
گر عروس فکر بکرم چهره بنماید به خواب
جبرئیل عقل را درلحظه شیطانی کنم .

ملا فوقی یزدی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله