ترجمه مقاله

شیطان

لغت‌نامه دهخدا

شیطان . [ ش َ ] (ع اِ) هر سرکش و نافرمان از مردم و پری و ستور و جز آن . ج ، شَیاطین . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نافرمان . متمرد. (از فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد). || دیو. (دهار) (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ص 2). || دیو استنبه . (ناظم الاطباء). || دیو مردم . (دهار) (مهذب الاسماء). || بدخوی سخت دل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از نبات . ج ، شیاطین . (مهذب الاسماء). نوعی از زقوم . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || مار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (از ع ، ص ) در صفت بچه ٔ شریر بی آرام شوخ . تُخْس . بازیگوش . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله