ترجمه مقاله

صابر

لغت‌نامه دهخدا

صابر. [ ب ِ ] (اِخ ) محمدعلی . از مردم مشهد مقدس است . گویند به مراتب علمی مربوط بود. این سه شعر از اوست :
هنگام شکر او به زبان شکوه ای گذشت
بیطالعی نگر که همان را شنود و رفت .

#


قاصد به که آیا ز تو دیگر خبری داشت
کز کوی تو می آمد و هر سو نظری داشت
امروز رقیبش به سر راه نیامد
گویا که ز ناآمدن او خبری داشت .

(از آتشکده ٔ آذر ص 76).


ترجمه مقاله