صاحب مرده
لغتنامه دهخدا
صاحب مرده . [ ح ِ م ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد :
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
|| نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند.
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
طاهر وحید.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
فطرت .
|| نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند.