صاحب خراج
لغتنامه دهخدا
صاحب خراج . [ ح ِخ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) خراج ستان . شاه :
خواجه صاحب خراج کون و مرا
از زکاتش نصاب دیدستند.
بر در فقر آی تا پیش آیدت سرهنگ عشق
گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی اندرآ.
خواجه صاحب خراج کون و مرا
از زکاتش نصاب دیدستند.
خاقانی .
بر در فقر آی تا پیش آیدت سرهنگ عشق
گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی اندرآ.
خاقانی .