ترجمه مقاله

صاحب رأی

لغت‌نامه دهخدا

صاحب رأی . [ ح ِ رَءْی ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارای رأی و تدبیر صائب :
فرزانه و صدر اجل و صاحب عالم
کافروخته شد زو علم صاحب رأیان .

سوزنی .


|| به معنی وزیر است ، چه رای در اصطلاح وزیر را می گویند. و کنایه از شیخ ابوعلی هم هست به اعتبار اینکه وزیر فخرالدوله پادشاه ری بوده است . (برهان قاطع) .
ترجمه مقاله