ترجمه مقاله

صاعد

لغت‌نامه دهخدا

صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن مسعود، ملقب به رکن الدین و صدر اصفهان . خانواده ٔ وی در اصفهان ریاست حنفیان داشتند و مروّج ادب فارسی و ممدوح شعرای بزرگ اصفهان بودند و کمال الدین اسماعیل صاعد را مکرر مدح گفته است . (تاریخ مغول ص 532). و رجوع به صاعدیان شود.
ترجمه مقاله