ترجمه مقاله

صاعد

لغت‌نامه دهخدا

صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) نام یکی از مردان افسانه ای عرب باستان . در فصل اول از باب هفدهم مجمل التواریخ و القصص درباره ٔ نسب عرب قحطانی و پادشاهان ایشان گوید: پس از گروه عاد زنی خواست و فرزندانش آمدند چون یعرب و جرهم و المعمر و صاعد و حمیر و منیع و حض . (مجمل التواریخ و القصص چ 1318 هَ . ش . ص 146). امادینوری گوید: تزوج امراءة من العمالیق فولدت یعرب وجرهم و المعتمر و المتلمس و عاصماً و منیعاً و القطامی و عاضیاً و حمیر. (حاشیه ٔ همان صفحه از بهار).
ترجمه مقاله