صالحی
لغتنامه دهخدا
صالحی . [ ل ِ ] (اِخ ) در تذکره ها بی نام و نسب است و این مطلع بوی منتسب :
اگر میرم ز غم امشب نگویم حال زار خود
تو را ازصبر می خواهم که سازم شرمسار خود.
اگر میرم ز غم امشب نگویم حال زار خود
تو را ازصبر می خواهم که سازم شرمسار خود.
(صبح گلشن ص 244).