ترجمه مقاله

صالح آباد

لغت‌نامه دهخدا

صالح آباد. [ ل ِ ](اِخ ) دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، 12000گزی خاور کرمانشاه شمال و کناره ٔ قره سو. دشت ، سردسیر، سکنه 60 تن ، آب آن از چشمه و قنات . محصول غلات ، حبوبات ، چغندر قند، تریاک مختصر، اشجار، شغل اهالی زراعت مختصر، گله داری . راه مالرو، تابستان از طریق منوچهرآباد اتومبیل میتوان برد. نام قدیم آن موریان بوده . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
ترجمه مقاله